×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× tarikh-matalebe ejtemaai-etelaat omomi
×

آدرس وبلاگ من

payman-khorasani.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/payman_m

پانته آ

                     

   پانته آ ،ملکه زیبایی شوش                                             

         

تابلویی که مشاهده می کنید،اثر- وینسنت لوپز- نقاش معروف اسپانیایی (قرن۱۸) است. نام

تابلو - پانته آ- است که روایت کننده ی یکی از داستانهای مشهوردرتاریخ ایران باستان است                  .

                                                                                                                                                                               
  ماجرای مذکوربرگرفته شده است ازکتاب کوروشنامه گزنفون، مورخ  یونانی که درزمان
هخامنشیان می زیست          

در فتح شوش توسط ارتش کوروش (اولین پادشاه هخامنشی)، سربازهای ماد که در ارتش کوروش خدمت می کردند، زنی بسیار زیبا را اسیر کردند. این زن پانته آ نام داشت. زیبایی این زن حیرت انگیز بود.به قولی زیباترین زن شوش بود.فرمانده آنها تشخیص داد که این زن زیبا را برای کوروش ببرد ( همسر کوروش قبلا فوت شده بود(.لذا چنین کرد. ابتدا وصف زیبایی پانته آ را به کورش گفتند،کوروش پرسید: شوهرش کجاست؟ گفتند: این زن بی شوهراست. شوهرش،آبراداتاس که یکی ازسرداران شوش بود مدتها قبل از جانب شاه خویش برای مأموریتی جنگی به خارج از کشورش رفته بود.به احتمال زیاد ازبین رفته است.کورش درست ندانست که آن زن را بگیرد.زیرا ممکن بود که شوهرش زنده باشد و روزی برگردد.درباریان به دلیل زیبایی زیاد آن زن، اصرار زیادی داشتند که کوروش او را برای خود بگیرد.ولی کوروش به این اصرارها جواب رد داد وحتی هنگامی که توصیف زیبایی زن از حد گذشت و به کوروش پیشنهاد کردند که حداقل فقط یک بار زن را ببیند، کوروش گفت من آن زن را نباید ببینم چون با این توصیفهایی که شما ازاو گفتید ممکن است با دیدن او، من عاشقش شوم. لذا از ترس اینکه مبادا به یک زن شوهردار دل ببازد، نپذیرفت.

پس او را تا باز آمدن همسرش به یکی از نگاهبانان به نام - آراسپ- سپرد که اورا نگه دارد تا هنگامی که شوهرش از ماموریت بازگشت اورا به شوهرش بازگرداند. اما بعد از مدتی ، اراسپ خود عاشق پانته آ گشت و خواست از او کام بگیرد، بناچار پانته آ به توسط ندیمه خود از کوروش کمک خواست.کوروش آراسپ رابازخواست و سرزنش کرد.

چون آراسپ مرد نجیبی بود و به شدت شرمنده شده بود،جهت جبران خطایش ، به دنبال شوهر پانته آ رفت تا او را به ایران  بیاورد. هنگامی که آبراداتاس به ایران آمد و از موضوع با خبر شد، به پاس جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند. به کوروش گفت از امروز من سرباز،فدایی و جان نثار تو هستم.آبراداتاس تعداد زیادی ارابه جنگی که درپیروزیهای بعدی کوروش نقش مهمی داشت،برای کوروش ساخت.

 می گویند هنگام حمله لیدیها(ترکیه)به ایران، پانته آ دستان شوهرش را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت: سوگند به عشقی که میان من و توست، کوروش به واسطه جوانمردی که در حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حق شناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند وبرای خود بردارد بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد. مثل اینکه من زن برادر او باشم.

آبراداتاس در جنگ شرکت کرد و دلاورانه جنگید ونهایتا کشته شد. پانته آ برسر جنازه ی او رفت و شیون آغاز کرد. کوروش به ندیمان پانته آ سفارش کرد تا مراقب او باشند که خودش را نکشد، اما پانته آ در یک لحظه ازغفلت ندیمان استفاده کرد و با خنجری که به همراه داشت، خودرا کشت و در کنار جسد همسر به خاک افتاد. ندیمه ها خیلی پانته آ را دوست داشتند و علاقه واحترام خاصی برای کورش قائل بودند.به دلیل کوتاهی در انجام وظیفه،خود را درمرگ پانته آ مقصر میدانستند.لذا این واقعه برایشان غیر قابل تحمل بود بنابراین خود را کشتند. هنگامی که خبر به کوروش رسید، بر سر جنازه ها آمد....

این یک نمونه از انسانیت کوروش درجنگ بود. درصورتی که هزارودویست سال بعد، اعراب درحمله به ایران چه ناجوانمردیها که کردند.به کنیزی گرفتن دختران،و زنان جوان شوهردارایرانی،به غلامی بردن پسر بچه ها ونوجوانان...

دوشنبه 16 خرداد 1390 - 11:50:16 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

12271 بازدید

11 بازدید امروز

1 بازدید دیروز

17 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements